تاریخ نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران سرشار از نامهای پرآوازه و قهرمانان گمنامی است که هر یک حماسهای آفریدهاند. در میان این دلاوران، خلبان محمود اسکندری چهرهای منحصربهفرد است؛ خلبانی برجسته که نامش در کنار بزرگترین فرماندهان هوایی دفاع مقدس میدرخشد، اما سرنوشت او را به ورطه اتهامات ناروا و فراموشی کشاند. این مقاله به بازخوانی میراث پر افتخار و ابعاد ناگفته زندگی خلبان محمود اسکندری میپردازد که چگونه در اوج رشادتها، سایه بیاعتمادی بر کارنامهاش افتاد و تاریخ هنوز او را آنگونه که باید، نمیشناسد.

خلبان محمود اسکندری در عملیاتهای کلیدی نظیر حمله به پایگاه اچ-۳، بمباران پالایشگاه کرکوک و عملیات مشهور "برهم زدن اجلاس سران بغداد" نقشآفرینیهای بیبدیلی داشت. او با پذیرش مأموریتهایی که بازگشت از آنها گاه ناممکن به نظر میرسید، شجاعتی مثالزدنی از خود نشان داد. با این حال، سالهای پایانی خدمتش با اتهاماتی بیاساس همراه شد که در فضای پرالتهاب آن دوران ریشه داشت و بعدها بیاعتباری آنها آشکار گشت. این خلبان فداکار، در نهایت در سانحه تصادف جان باخت، در حالی که بسیاری از رشادتهایش هنوز در گمنامی باقی مانده است.
تدبیر و فرماندهی: نقش کلیدی خلبان محمود اسکندری در عملیات اچ-۳
عملیات بمباران پایگاه هوایی الولید، مشهور به اچ-۳، یکی از پیچیدهترین و جسورانهترین عملیاتهای هوایی جهان بود. در این حماسه هوایی، خلبان محمود اسکندری در جایگاه "سابلیدر" یا خلبان شماره سه اسکادران پروازی حضور داشت. این موقعیت، نیازمند ترکیبی از مهارت پروازی و ظرفیت رهبری بود، زیرا در صورت بروز حادثه برای لیدر یا خلبان شماره دو، مسئولیت هدایت کل گروه پروازی و بازگشت امن به عهده او قرار میگرفت.
در این عملیات، اگرچه فرمانده دسته پروازی، امیر براتپور، بدون آسیبدیدگی توانست گروه را هدایت کند، اما در مقطعی بحرانی، نقش خلبان محمود اسکندری برجستهتر شد. در مرحله سوم سوختگیری هوایی در شمال عراق، یکی از جنگندهها دچار آسیب شد و امیر براتپور برای بررسی وضعیت از گروه جدا گشت. در این لحظه حساس، خلبان محمود اسکندری با مهارت و تسلط کامل، کنترل گروه را بر عهده گرفت و نظم و انسجام پروازها را تا بازگشت لیدر حفظ کرد. این توانایی، نشاندهنده اعتماد سازمانی عمیق به خلبان اسکندری و جایگاه ممتاز او در میان خلبانان نیروی هوایی بود.
نمایش اقتدار هوایی: پرواز خلبان محمود اسکندری بر فراز بغداد
عملیات بمباران پالایشگاه "الدوره" بغداد، فراتر از یک دستاورد نظامی، واجد پیامی سیاسی و جنگ روانی گسترده بود. هدف اصلی این مأموریت، نفوذ به قلب پایتخت عراق و نمایش توانمندی نیروی هوایی ایران، همزمان با اجلاس سران جنبش عدم تعهد در بغداد بود. در این عملیات، خلبان محمود اسکندری به همراه شهید عباس دوران، مأموریت داشتند تا پس از بمباران، با پرواز بر فراز مرکز بغداد، پیام قدرت ایران را به جهان مخابره کنند.
پرواز خلبان اسکندری بر فراز بغداد پس از بمباران، اقدامی حسابشده بود تا خبرنگاران خارجی و مردم پایتخت عراق به طور مستقیم شاهد حضور فانتومهای ایرانی باشند و هرگونه تردید در اصابت هدف از میان برود. این لحظه از خطرناکترین مراحل پرواز به شمار میرفت، زیرا هواپیماها در هنگام گردش برای خروج، در معرض دید مستقیم پدافند هوایی عراق قرار میگرفتند. هواپیمای شهید دوران سقوط کرد و هواپیمای خلبان اسکندری نیز با وجود آسیبهای شدید از ناحیه کابین و سامانههای پروازی، توانست مأموریت خود را ادامه دهد. غرش موتورهای پرقدرت فانتوم در آستانه سرعت صوت، صدایی مهیب و دلهرهآور در آسمان بغداد ایجاد کرد که پیامی روشن از نفوذ و اقتدار هوایی ایران به افکار عمومی منتقل ساخت.
انهدام پل اروندرود: تدبیر راهبردی خلبان محمود اسکندری
یکی دیگر از شاهکارهای خلبان محمود اسکندری، عملیات انهدام پل استراتژیک اروندرود بود. این حمله از حاشیه جنوبی خاک عراق و با مسیریابی نبوغآمیز انجام شد که از ورود هواپیماها به حریم هوایی کویت جلوگیری میکرد و در عین حال، لایههای پدافندی دشمن را به چالش میکشید. تدبیر خلبان اسکندری در این پرواز، شامل طی مسافت طولانی در عمق خاک دشمن با سرعت بالا و مانورهای گمراهکننده بود تا هدف با کمترین ریسک مورد اصابت قرار گیرد.
نتایج این عملیات فراتر از یک مأموریت موفق بود؛ انهدام پل اروندرود به منزله ضربهای ویرانگر به توان نیروی زمینی ارتش عراق به شمار میرفت. در پی این اقدام، حدود ۱۰ درصد از توان رزمی سپاه سوم ارتش عراق، شامل نخبهترین یگانها، از بین رفت. آمار رسمی، حاکی از شهادت حدود ۳۵ هزار نفر از نیروهای عراقی در این عملیات است که بسیاری از آنها از ترس اسارت خود را به رودخانه اروند انداخته و اثری از آنها باقی نماند. این عملیات نقطه عطفی راهبردی در جنگ و عامل اصلی تغییر موازنه تعداد اسرا به نفع ایران در عملیات فتح خرمشهر بود که عراق هرگز نتوانست آن را جبران کند.
ابعاد ناگفته از زندگی و عملیاتهای خلبان محمود اسکندری
شخصیت خلبان محمود اسکندری تلفیقی از کمحرفی، فروتنی و در عین حال، شجاعت و بیباک بودن در میدان نبرد بود. او در محیط پایگاه، در میان همرزمان و حتی در زندگی شخصیاش، فردی متواضع و بیادعا محسوب میشد. بسیاری از نزدیکانش از ابعاد حقیقی نقش او در مأموریتهای مهم و حماسههای هوایی بیاطلاع بودند.
با وجود کارنامه درخشان و پروازهای متعدد، بخش قابل توجهی از عملیاتهای مهم و سرنوشتساز خلبان محمود اسکندری هرگز ثبت و روایت نشده است. دلایل این گمنامی و فراموشی را میتوان در عوامل زیر جستجو کرد:
فقدان راویان اصلی: بسیاری از خلبانان کابین عقب که در مأموریتهای ویژه با خلبان اسکندری همراه بودند، در طول جنگ به شهادت رسیدند یا بعدها به دلایل مختلف درگذشتند. از سوی دیگر، تعداد کمی از بازماندگان نیز تمایلی به بازگویی خاطرات و مصاحبه ندارند.
کمکاری نهادهای رسمی: سازمانهای متولی جمعآوری و مستندسازی خاطرات نیروهای هوایی، پس از جنگ فعالیت مؤثری در این زمینه نداشتهاند. این بیتوجهی، موجب شده است بسیاری از اسناد شفاهی و تجربیات گرانبها از دست برود.
ابهام در برخی عملیاتها: اطلاعات دقیق برخی مأموریتهای تاریخی، نظیر حمله به نیروگاه اتمی اوسیراک که احتمالاً خلبان اسکندری نیز در آن حضور داشته، به دلایل مختلف همچنان مبهم باقی مانده و پژوهش جامعی در مورد آنها صورت نگرفته است.
اسناد موجود نشان میدهد که خلبان محمود اسکندری حدود ۸۰ تا ۱۰۰ پرواز برونمرزی انجام داده که دستکم ۲۰ مأموریت از این تعداد، فوقالعاده برجسته و تأثیرگذار بودهاند. با این حال، تنها اطلاعات محدودی از ۵ تا ۶ عملیات او در دسترس عموم قرار دارد. این واقعیت نشان میدهد که افتخارات و جانفشانیهای خلبان محمود اسکندری به مراتب گستردهتر و پرافتخارتر از آن چیزی است که تاکنون در منابع رسمی و تاریخنگاری دفاع مقدس ثبت شده است. برای گرامیداشت واقعی این قهرمانان، نیاز به تلاشی جامع برای بازخوانی و مستندسازی میراث آنها احساس میشود.
مجله خبری فرهنگ و کتاب ( بوکی )
مطالب مرتبط
- چالشهای کتاب کودک و نوجوان؛ آیا روانشناسان در نشر نادیده گرفته میشوند؟
- ابوالحسن آذری؛ میراث ماندگار طنز «بچه کنگاور» در مجله توفیق
- روایت «موشک گمشده باقرآباد»: کانون پرورش فکری داستانی طنز از دفاع مقدس منتشر کرد
- جشنواره کتاب با تخفیف ۴۵ درصدی در انتشارات علمی و فرهنگی

من فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی هستم و از همان دوران دانشجویی به نقد ادبی و دنیای کتاب علاقهمند بودم. فعالیت حرفهای خودم را از سال ۱۳۹۴ با نوشتن یادداشتها و نقد کتاب در یک وبلاگ شخصی آغاز کردم. پس از کسب تجربه، به عنوان نویسنده و ویراستار با چندین نشریه فرهنگی و ادبی همکاری کردم و اکنون به عنوان دبیر سرویس ادبیات و هنر در یک مجله معتبر فرهنگ و ادب فعالیت میکنم. تلاش من این است که پلی باشم بین نویسندگان و خوانندگان و آثار ارزشمند را به جامعه معرفی کنم.




























Leave a Reply