برگزاری هجدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب شیراز باردیگر توجهها را به سرنوشت نشر و مطالعه در استان فارس جلب کرد. پشتِ هیاهوی غرفهها و مراسم رونمایی اما پرسشی کلیدی پنهان است: آیا کتاب همچنان نَفَسِ فرهنگی این دیار است یا زیر بار گرانی و کمتوجهی به ضرورتهای زیرساختی به کالایی لوکس تبدیل شده؟
بحران قیمت و دسترسی
سالهاست که هزینه تولید و توزیع کتاب—از کاغذ تا چاپ و حملونقل—بهسرعت بالا میرود و کتابهای تازه منتشرشده بهسختی از مرزِ توانِ خرید دانشجویان و اقشار کمدرآمد عبور میکنند. یارانههای پراکنده و نمایشگاههای مقطعی اگرچه تسکینی موقتاند، اما ساختار عمیقی که به ضعف زیرساختهای فرهنگی دامن میزند را ترمیم نمیکنند.

موانع دسترسی نهادینه
- تمرکز توزیع در شهرهای بزرگ و غیبت کتابخانه و کتابفروشی در مناطق روستایی
- تغییر ذائقه مخاطب بهسوی سرگرمیهای دیجیتال و کمبود برنامههای ترویجی خلاق و مستمر
نشر؛ از تولید تا کیفیت
در کنار گرانی، «تب کتابسازی»—عجله در تألیف و چاپ آثار کمکیفیت—اعتماد مخاطب را سلب کرده و ناشران را به چاپ تیراژ پایین (۱۵۰–۲۰۰ نسخه) واداشته است. نویسندگان توانمند، میان مقررات پیچیده، تأمین کاغذ و هزینههای سنگین چاپ گم میشوند و آثار عمیق کمتر فرصتی برای حضور مییابند.
گامهای پایدار برای فراگیرشدن کتاب
برای بازیابی جایگاه کتاب بهعنوان یک ضرورت فرهنگی، باید فراتر از نمایشگاه، زیرساختها را تقویت کرد:
- حمایت ساختاری از توزیع عادلانه و افزایش کتابخانههای سیار در روستاها و حاشیه شهر
- برنامهریزی بلندمدت برای تولید و معرفی محتوای بومی با کیفیت و تثبیت یارانه کاغذ و چاپ
تا زمانی که نگاهمان از ویترین مقطعی نمایشگاهها به راهبردهای پایدار تغییر نکند، هجوم دیریابِ واقعیترین منبع دانش و اندیشه—کتاب—در فارس همچنان با موانع جدی روبهرو خواهد بود.

من فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی هستم و از همان دوران دانشجویی به نقد ادبی و دنیای کتاب علاقهمند بودم. فعالیت حرفهای خودم را از سال ۱۳۹۴ با نوشتن یادداشتها و نقد کتاب در یک وبلاگ شخصی آغاز کردم. پس از کسب تجربه، به عنوان نویسنده و ویراستار با چندین نشریه فرهنگی و ادبی همکاری کردم و اکنون به عنوان دبیر سرویس ادبیات و هنر در یک مجله معتبر فرهنگ و ادب فعالیت میکنم. تلاش من این است که پلی باشم بین نویسندگان و خوانندگان و آثار ارزشمند را به جامعه معرفی کنم.