هر سال با نزدیک شدن به اعلام نام برنده نوبل ادبی، بازار حدس و گمانها داغ میشود؛ اما این هیجان فقط سرگرمی رسانهها و شرطبندیها نیست بلکه آینهای است از نوع نگاههای متفاوت به ادبیات معاصر و نقش آن در جهان امروز. نوبل ۲۰۲۵ که روز ۹ اکتبر (۱۸ مهر) معرفی میشود، نیز همین پرسشها را پیش میکشد: آیا آکادمی به سراغ شگفتی میرود یا مسیرِ شناختهشدهتری را دنبال میکند؟ چه معیارهایی قرار است وزن بیشتری پیدا کنند؛ تأثیر اجتماعی، نوآوری زبانی یا جایگاه تاریخی نویسنده در سنت ادبی؟
دو دیدگاه غالب: دانشگاهیان در برابر مطبوعات و بازارها
در محافل دانشگاهی و میان منتقدان دانشگاهی تمایل به انتخابهای نظریتر و گاهی به رسمیتشناسی گرایشهای نو وجود دارد؛ چهرههایی که با تجربههای فرمال و زبانی مرزی کار میکنند، مانند نویسندگانی که با «مادیت زبان» بازی میکنند یا نویسندگان پستمدرن که ساختار روایت را بازتعریف کردهاند. از سوی دیگر، مطبوعات و بازار شرطبندی گرایش به فهرستهای قابلفهمتر و نامهایی دارند که همخوانی بیشتری با خواننده جهانی و بازتاب رسانهای سریعتر دارند. فاصله این دو نگاه در هر دوره نوبل، بحث درباره ماهیت جایزه را پررنگتر میکند.

نامهای روی زبانها و آرزوهای محققان
در میان نامهایی که هر سال در فهرستها میچرخند، هم چهرههای مداوم مانند هاروکی موراکامی و هم نامهای کمتر پیشبینیشده حضور دارند. برخی محققان امیدوارند آکادمی مسیرش را به سمت گسترش مرزهای ژانر بگشاید و نویسندگان علمی-تخیلی برجسته یا کسانی که فرمهای بدیع به کار میبرند را بگزیند؛ انتخابی که میتواند تعریفِ سنتیِ «ادب جدی» را به چالش بکشد. دیگران بر این باورند آکادمی هنوز فرصت دارد نسل بزرگِ نویسندگان پستمدرن آمریکایی را به رسمیت شناسد و نامهایی مانند توماس پینچون را که سالها در فهرستهای بلندپروازانه بودهاند، مورد توجه قرار دهد.
نوبل در عصر بحرانهای جهانی؛ سوال از کارکرد اجتماعی جایزه
جایزهای که نه تنها ادبیات را تجلیل میکند بلکه هویت فرهنگی و گفتمان جهانی را شکل میدهد، در زمانی که جهان با بحرانهای حقوق بشری و شکافهای اجتماعی روبهرو است، پرسشبرانگیزتر میشود. برخی از منتقدان میپرسند که اعطای سرمایه نمادین به یک نویسنده چه تاثیری میتواند بر آگاهی عمومی، حمایت از اندیشههای معترض یا تقویت گفتوگوی بینفرهنگی داشته باشد. در این بستر، انتخاب نوبل گاه پیام سیاسی یا فرهنگیِ مشخصی نیز منتقل میکند، خواه آگاهانه و خواه نمادین.
بازی شرطبندی و شانسهای غیرقابل پیشبینی
وبسایتهای شرطبندی هر سال فهرستهایی از شانسها منتشر میکنند که ترکیبی از محبوبیت رسانهای، سابقه نامزدها و حدسهای تحلیلی است؛ اما تاریخ نشان داده که گاه برندهها غیرمنتظرهاند و فضای پیشبینیپذیری را میشکنند. نمونه سال گذشته یادآور است که حتی با همه نمودارها و احتمالات، اعلام برنده اغلب توانایی شگفتزدهکردنِ مخاطبان را دارد و به همین دلیل هم هست که گمانهزنیها جذاب باقی میمانند.
یک نام تازه در افق رسانهای: کریستیان کراخت
در این دوره، نامی که رسانههای سوئد به آن توجه ویژه نشان دادهاند کریستیان کراخت، نویسنده سوئیسیزبان است. حضور او در نمایشگاه کتاب و نشستن اعضای آکادمی در ردیف جلو هنگام سخنرانیاش، شایعات و پیشبینیها را تقویت کرد. کراخت با آثاری که ترکیبی از پالایش زبانی و خوانشی جهانوطنی دارند، در میان منتقدان اروپایی جایگاه برجستهای یافته و میتواند کاندیدای نمادینی باشد برای بازگشت نوبل به متون اروپایی ـ زبانی که همواره جزو گزینههای سنتی آکادمی بودهاند.
نتیجهگیری: نوبل بهعنوان آینه و جهتنما
نوبل ادبیات فراتر از انتخاب یک نام است؛ این جایزه نشاندهنده نوع ادبیاتی است که در یک دوره تاریخی برجسته مینماید و میتواند بحثهای ادبی و فرهنگی را برای سالیان بعد جهتدهی کند. خواه انتخاب امسال غافلگیرکننده باشد و خواه در چارچوب انتظارات حرکت کند، اعلام برنده باز هم مجادلاتی را به راه خواهد انداخت که دسترسی ما به ادبیات را بازبینی میکند و سوالهای تازهای درباره نقش ادبیات در جهان معاصر مطرح خواهد نمود.

من فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی هستم و از همان دوران دانشجویی به نقد ادبی و دنیای کتاب علاقهمند بودم. فعالیت حرفهای خودم را از سال ۱۳۹۴ با نوشتن یادداشتها و نقد کتاب در یک وبلاگ شخصی آغاز کردم. پس از کسب تجربه، به عنوان نویسنده و ویراستار با چندین نشریه فرهنگی و ادبی همکاری کردم و اکنون به عنوان دبیر سرویس ادبیات و هنر در یک مجله معتبر فرهنگ و ادب فعالیت میکنم. تلاش من این است که پلی باشم بین نویسندگان و خوانندگان و آثار ارزشمند را به جامعه معرفی کنم.
























Leave a Reply