ادبیات نوجوان وقتی از ژرفای احساس و تجربهی مخاطب خود برمیخیزد، دیگر یک سرگرمی ساده نیست؛ بلکه دریچهای است به جهان درونی پرچالشِ جوانان. فرهاد حسنزاده، نویسندهٔ سرشناس ادبیات کودک و نوجوان، باور دارد که موفقیت یک اثر در این حوزه فراتر از قصهپردازی ماهرانه، در توانایی آن برای درگیر کردن عاطفه و کشف زاویهای نو نهفته است.
پرورش همذاتپنداری بدون پند و موعظه
نگاه از بالا به پایین و لحن قابلپیشبینی اخلاقی، هر نوجوانی را دچار واکنش دافعه میکند. حسنزاده تأکید میکند:
- ادبیات نباید تقلید سخنان پدر و مادر باشد؛ باید لحن نویسنده بهگونهای باشد که گویی همراهِ نوجوان در دل داستان قدم میزند.
- درگیرکردن مستقیم سؤالها و دغدغههای روزمرهٔ نوجوان، چنانکه احساس کند داستان در همان کوچه و مدرسهٔ او رخ میدهد، کلید اصلی پیوند عاطفی است.

نوآوری در موضوع و ساختار
وقتی جنگ یا مسألهای اجتماعی تکراری روایت میشود، نوجوان واکنش سردی نشان میدهد. نمونههای زیر، رمز جذابیت «هستی» و «زیبا صدایم کن» را نمایش میدهند:
- «هستی» روایت جنگ از نگاه دختری علاقهمند به موتورسواری و فوتبال، دورشدن از کلیشههای خشک و برجستهکردن علاقهها و سؤالهای نوجوانانه.
- «زیبا صدایم کن» خلق موقعیتی که پیش از این کمتر در ادبیات یا سینمای نوجوان دیده شده و شخصیتی جسور که با صداقت و حس شوخطبعی، مخاطب را مسحور خود میکند.
حسنزاده در پایان میگوید یکی از رازهای ماندگاری آثارش، آمیختن چاشنی طنز با دشواریهای زندگی است؛ ترکیبی که تلخی موضوعات را ملایمتر میکند و خواندن کتاب را به تجربهای شیرین بدل میسازد. ادبیات نوجوان زمانی به تأثیرگذاری واقعی میرسد که همدلانه روایت کند، خلاق باشد و لحنش زبانی تازه و بهدور از نصیحتهای کلیشهای داشته باشد.

من فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی هستم و از همان دوران دانشجویی به نقد ادبی و دنیای کتاب علاقهمند بودم. فعالیت حرفهای خودم را از سال ۱۳۹۴ با نوشتن یادداشتها و نقد کتاب در یک وبلاگ شخصی آغاز کردم. پس از کسب تجربه، به عنوان نویسنده و ویراستار با چندین نشریه فرهنگی و ادبی همکاری کردم و اکنون به عنوان دبیر سرویس ادبیات و هنر در یک مجله معتبر فرهنگ و ادب فعالیت میکنم. تلاش من این است که پلی باشم بین نویسندگان و خوانندگان و آثار ارزشمند را به جامعه معرفی کنم.