علیرضا قزوه در جدیدترین شعر خود تصویری از شهید امیرعلی حاجیزاده ارائه میکند که در آن عشق و عقل، ولایتمداری و فداکاری در هم میآمیزند. این سروده، دعوتی است به تأمل در ایدهآلهای انسانی و معارف دینی، تا خواننده چشماندازی دیگرگون از مفهوم شهادت و رزم در دفاع از عدالت بیابد.
ساختار و زبان شعری
قزوه با بهرهگیری از ترکیب قابلی از صناعات ادبی و آرایههای کلاسیک، مخاطب را میان نور و ظلمت، خون و خونینکامی، و رزم و روحانیت هدایت میکند. ساختار موجز و ضربآهنگمند ابیات، تعلیق را بر «چگونگی صعود به معراج غیرت» متمرکز ساخته و از همان بیت آغازین – «عشق یک لمعه است از برق نگاه چشمگیرش» – تا پایان شعر با نغمهای واحد، سرنشین روح شنونده میشود.

دو محور اصلی سروده
- تعالیم ولایت: همنشینی عشقِ علیگون و عقلِ حسینی در قامت فرماندهای که سرچشمه قدرت و رحمت است
- محکومیت ستم: پرسشهای تلخ از کسانی که از دست کودکان نان میربایند و روایت عبرتآموز از «فرعون کودککش»
قزوه در لابهلای ابیات، از کرامات معصومان یاد میکند و با رجعت به آیات و احادیث، بیاختیار خواننده را به فضای سپهر ولایت و عدالتخواهی میبرد. این شعر، بیش از آنکه گزارش یک زندگی مبارزانه باشد، مرثیهای است برای آنانی که در راه حق «پا بر مسیر عشق» نهادهاند و چراغ راه ما شدهاند.

من فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی هستم و از همان دوران دانشجویی به نقد ادبی و دنیای کتاب علاقهمند بودم. فعالیت حرفهای خودم را از سال ۱۳۹۴ با نوشتن یادداشتها و نقد کتاب در یک وبلاگ شخصی آغاز کردم. پس از کسب تجربه، به عنوان نویسنده و ویراستار با چندین نشریه فرهنگی و ادبی همکاری کردم و اکنون به عنوان دبیر سرویس ادبیات و هنر در یک مجله معتبر فرهنگ و ادب فعالیت میکنم. تلاش من این است که پلی باشم بین نویسندگان و خوانندگان و آثار ارزشمند را به جامعه معرفی کنم.