مجله خبری فرهنگ و کتاب ( بوکی )

روزنگار فرهنگ و کتاب

سینمای کودک و نوجوان؛ از فروپاشی تدریجی تا چشم‌انداز بازسازی

سینمای کودک و نوجوان، «مرگ تدریجی یک رویا»

سینمای کودک و نوجوان ایران امروز با کالبدی خسته و کم‌جان روبه‌روست؛ تولید کم، آثار بی‌رمق، و فقر روایت‌هایی که با تجربه زیستی نسل جدید هم‌خوانی ندارد. این وضع نه فقط یک بحران فرهنگی داخلی است، بلکه خلأی استراتژیک که رقبای فرهنگی خارجی سریعاً از آن بهره می‌برند. در این بازنویسی، ریشه‌های بحران را با زاویه‌ای راهبردی بررسی می‌کنم و پیشنهادهایی عملی برای بازگرداندن این بخش از سینمای ملی ارائه می‌دهم.

بحران از کجا آغاز شد: عوامل ساختاری و محتوایی

واکاوی وضع کنونی نشان می‌دهد چند گسست موازی سینمای کودک را به لبه افتادن کشانده:

  • گسست از ذهن و زیست کودک امروزی؛ کودک و نوجوان امروز در دنیای دیجیتال، با دسترسی نامحدود به محتوای جهانی و شبکه‌های اجتماعی بزرگ شده و نگرش، سلایق و نیازهای او با نسل‌های گذشته قابل قیاس نیست.
  • فقدان روایت‌پردازی پژوهش‌محور؛ بسیاری از آثار فاقد پژوهش مخاطب‌اند و قصه‌ها یا کلیشه‌ای‌اند یا از دل تجربه‌های روزمره نوجوانان دور.
  • شیوه‌های مدیریتی و حمایتی نامنسجم؛ نهادهای متولی بودجه دارند اما برنامه‌ریزی بلندمدت و معیارسنجی برای صرف منابع وجود ندارد، تصمیم‌ها واکنشی و فصلی گرفته می‌شوند.
  • مشکل عرضه و اکران اقتصادی؛ هزینه‌های بالا به‌ویژه در حوزه انیمیشن و اکران محدود، باعث می‌شود آثار تولیدی دیده نشوند و سرمایه‌گذاری سودآور به چشم نیاید.
سینمای کودک و نوجوان، «مرگ تدریجی یک رویا»
سینمای کودک و نوجوان، «مرگ تدریجی یک رویا»

مخاطبِ تازه را چگونه بفهمیم؟

نوجوان امروز دنبال «هویت» است؛ او به دنبال قصه‌هایی می‌گردد که نسبت به تجربه اجتماعی، چالش‌ها و زبان او صادق باشند. کودکان نیز نیازمند محتواهایی هستند که هم سرگرم‌کننده باشند و هم مهارت‌آفرین و آموزنده. از این منظر، دسته‌بندی دوگانه اما تفکیک‌شده لازم است:

  1. گروه نوجوان: آثار در ژانرهای واقعی‌گرایانه، رشد، هویت‌یابی و شبکه‌محور؛
  2. گروه کودک: انیمیشن‌های قصه‌گو با پیام‌های اخلاقی، آموزشی و تعامل‌محور.

تمرکز روی این تفکیک، تولید را هدفمند می‌کند و شاخص‌های موفقیت را واضح‌تر می‌سازد.

نمونه‌هایی از شکست و پیامدهایش

گزارش جشنواره‌ها و نظرات مخاطبان نوجوان نشان می‌دهد بسیاری از اکران‌هایی که برای این گروه عرضه می‌شوند یا مناسب سن نیستند یا فاقد جذابیتند؛ نتیجه این خلا سوق دادن مخاطب به پلتفرم‌های بیگانه و سوگیری ارزش‌پذیری است. وقتی خانهِ فرهنگ تولید محتوا متناسب ندارد، بازار پیام‌رسانان و پخش‌کنندگان خارجی پررنگ می‌شود.

چهار گام عملی برای احیای سینمای کودک و نوجوان

  • بازاندیشی در نظام حمایت و ارزیابی: بودجه‌ها روی پروژه‌های بلندمدت، آزمایشگاه‌های تولید محتوا و پژوهش‌های مخاطب‌محور متمرکز شود؛ معیارها شفاف، داوری مستقل و ارزیابی پس از اکران به‌صورت مستمر دنبال گردد.
  • سرمایه‌گذاری در ظرفیت انسانی و زیربنایی: تربیت نویسنده و کارگردان مخاطب‌شناس، ایجاد مراکز تولید مشترک با دانشگاه‌ها و پشتیبانی از استودیوهای انیمیشن بومی برای کاهش هزینه‌ها و افزایش کیفیت.

دو اقدام فوری که قابل اجراست

  • تولید «پایلوت‌های کوتاه» (نمونه‌های ۱۰–۱۵ دقیقه‌ای) با بودجه کوچک برای آزمون سلایق محلی و رتبه‌بندی بازخورد مخاطبان؛
  • بازطراحی سیستم اکران: تخصیص سهمی از سانس‌ها یا اکران‌های ویژه مدرسه‌ای و مدارس تابستانی برای دیده‌شدن آثار با هدف‌گذاری مخاطب.

نکته پایانی: بازتعریف سینما به‌عنوان زیست‌بوم آموزشی-فرهنگی

سینمای کودک و نوجوان صرفاً تولید فیلم نیست؛ یک زیست‌بوم متشکل از پژوهش، آموزش، تولید، توزیع و تعامل با مخاطب است. احیای این زیست‌بوم نیازمند اراده جمعی نهادهای فرهنگی، تهیه‌کنندگان، صدا و سیما، مدرسه و خانواده‌هاست. تا زمانی که برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری خردمندانه صورت نگیرد، خطر واگذاری قلب فرهنگی کودکان به محتواهای خارجی و الگوسازی بیرونی همچنان جدی خواهد ماند. بازسازی این سینما یعنی بازپس‌گیری حق روایت و هویت نسلی که آینده کشور را می‌سازد.

مجله خبری فرهنگ و کتاب (بوکی)

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *