رمان «رختشو» تصویری تازه و زنانه از جنگ ارائه میدهد؛ جهانِ پیرامون حبیبه، مادری که با دو پسرش — عدنان و عباس — از کاظمین به جبهه آمدهاند، بهجای میدانهای نبرد، بر پردازشِ روزمرگیهای جنگ، مراقبتِ رازآلود لباسها و حافظهٔ نهفته در پارچهها تمرکز میکند. این انتخاب منظرِ روایی، تجربهٔ شناختهشدهٔ جنگ را از زاویهای کمدیده و احساسی بازخوانی میکند.
چه چیزی «رختشو» را متمایز میکند
رمان بهجای تمرکز صرف بر قهرمانیِ میدان جنگ، به آثار ناپیدای جنگ بر خانه، احساسات و آیینهای مراقبتی میپردازد. لباسهای رزم، زخمها و یادگاریها در دستِ حبیبه تبدیل به راویانی میشوند که خاطره و فقدان را منتقل میکنند. نویسنده با دقیقنگری در جزئیاتِ شستنِ لباسها و واکنشهای مادری که هر پارچه را بار دیگر «مادر» میکند، لایههای عاطفی و اجتماعیِ جنگ را آشکار میسازد.

عناصر ساختاری و زبان روایت
نویسنده از چند صدای راوی بهره میگیرد تا با چینخوردن روایتها و تغییر زاویه دیدها، چندصداییِ تجربهٔ جنگ و خانه را برجسته کند. زبان ترکیبی اثر همزمان ساده و تصویرساز است؛ جملات کوتاه و بدلشده به تصویر، فضا را ملموس و احساسی نگه میدارند. نقطهٔ قوت دیگر، توانایی اثر در کشاندن خواننده از لحظههای روزمره به عمقِ بازنمایی تاریخی بدون تکیهٔ صرف بر رخدادهای بزرگ است.
موضوعات محوری که رمان دنبال میکند
- خانواده و مادری بهمثابه محورِ حفظِ هویت در شرایط بحرانی؛
- حافظهٔ جمعی و نشانهگذاریِ جسمانیِ جنگ از طریق اشیاءِ روزمره.
این دو محور، شبکهٔ درونی رمان را شکل میدهند و خواننده را به بازاندیشی نسبت به نقشهای جنبی اما تعیینکنندهٔ جنگ دعوت میکنند.
تجربهٔ عاطفی خواننده و پیام اثر
خواندنِ «رختشو» تجربهای است میان همدلی و دلواپسی؛ رمان مخاطب را وادار میکند تا با هر لباس شستهشده همدردی کند و در عین حال به ارزشِ ماندگارِ ریشهها و فداکاریهای پنهان پی ببرد. پیام اثر صریح است: قهرمانی تنها در میدانِ نبرد اتفاق نمیافتد، بسیاری از قهرمانیها در خانه، در اشیاء و در مراقبتهای بیسر و صدا شکل میگیرند.
جمعبندی و توصیه برای خواندن
«رختشو» مناسب خوانندگانی است که دنبال روایتهای جنگی متفاوت، توجه به نقشهای زنانه و بازخوانی خاطرهٔ جمعی از منظر اشیاءاند. این رمان نهفقط یک داستان تاریخی بلکه دعوتی است برای دیدنِ آنچه عموماً خاموش باقی میماند: جنبههایی از انسانیت که در لابهلای روزمرگی و مراقبت شکل میگیرند و ماندگار میشوند.

من فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی هستم و از همان دوران دانشجویی به نقد ادبی و دنیای کتاب علاقهمند بودم. فعالیت حرفهای خودم را از سال ۱۳۹۴ با نوشتن یادداشتها و نقد کتاب در یک وبلاگ شخصی آغاز کردم. پس از کسب تجربه، به عنوان نویسنده و ویراستار با چندین نشریه فرهنگی و ادبی همکاری کردم و اکنون به عنوان دبیر سرویس ادبیات و هنر در یک مجله معتبر فرهنگ و ادب فعالیت میکنم. تلاش من این است که پلی باشم بین نویسندگان و خوانندگان و آثار ارزشمند را به جامعه معرفی کنم.
























Leave a Reply