ابوالحسن آذری، نامی آشنا برای علاقهمندان به طنز و ادبیات معاصر ایران است که با تخلص ماندگار «بچه کنگاور» در صفحات نشریه پرآوازه «توفیق» درخشید. او نه تنها یک شاعر و نویسنده، بلکه ادیبی خوشنویس و کارمندی متعهد در دستگاه دولتی بود که با نگاهی دقیق و منتقدانه، مسائل اجتماعی و سیاسی زمان خود را با زبان شیرین طنز به تصویر میکشید. بازخوانی آثار «بچه کنگاور» در «مجله توفیق»، دریچهای به درک عمیقتر تحولات فرهنگی و اجتماعی دهههای میانی قرن گذشته میگشاید.

زندگی و زمانه ابوالحسن آذری؛ از کنگاور تا توفیق
ابوالحسن آذری در سال ۱۲۹۷ شمسی در شهر تاریخی کنگاور دیده به جهان گشود و تحصیلات اولیه خود را در همان دیار به پایان رساند. او که به علوم قدیمه اشراف داشت، بعدها به استخدام وزارت کشور درآمد و پلههای ترقی را تا جایگاههایی چون بخشداری و ریاست دفتر استانداری همدان طی کرد. علاقه وافر آذری به فرهنگ و ادبیات، او را به سمت روزنامهنگاری سوق داد؛ جایی که یک روزنامه محلی را در کنگاور بنیان نهاد و مقالات طنزآمیز و انتقادی خود را در نشریات همدان نیز به چاپ رساند. نقطه عطف فعالیتهای ادبی او، همکاری مستمر و پربار با روزنامه فکاهی «توفیق» بود، جایی که با نام مستعار «بچه کنگاور» به شهرت رسید. نخستین تصویر این طنزپرداز برجسته در نوروز سال ۱۳۳۰ شمسی بر صفحات «توفیق» نقش بست که سرآغازی بر حضور پررنگ او در عرصه طنز مطبوعاتی کشور بود.
«بچه کنگاور» چگونه طنزنویس شد؟ تأثیرپذیری و آثار مکتوب ابوالحسن آذری
«بچه کنگاور» در مسیر طنزپردازی خود، عمیقاً تحت تأثیر شیوه و سبک فریدون توللی قرار داشت. این تأثیر را میتوان در کتاب «التوازین فی تفسیر حالات آن و این» که آذری با الهام از توللی به رشته تحریر درآورد، به وضوح مشاهده کرد. این اثر، شاهدی بر توانایی او در خلق طنزی ادیبانه و هوشمندانه است. علاوه بر این کتاب طنز، ابوالحسن آذری دو اثر ارزشمند دیگر نیز از خود به یادگار گذاشته است: «فرهنگ مردم کنگاور» و «تاریخ کنگاور». این دو کتاب نه تنها جنبههای مختلف فرهنگ و تاریخ زادگاهش را بازگو میکنند، بلکه نشاندهنده ابعاد گوناگون شخصیت و علایق فرهنگی این ادیب هستند. ابوالحسن آذری سرانجام در دهم دی ماه سال ۱۳۶۵ شمسی چشم از جهان فروبست، اما یاد و آثارش همچنان زنده و الهامبخش باقی ماند.
بازتاب اوضاع اجتماعی در اشعار طنز ابوالحسن آذری
اشعار طنز ابوالحسن آذری، تنها ابزاری برای خنده نبودند؛ بلکه آینهای تمامنما از جامعه زمان خود محسوب میشدند. او با استفاده از زبانی تند و تیز اما هنرمندانه، به نقد معضلات و کاستیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میپرداخت. «مجله توفیق» نیز بهعنوان یک بستر قدرتمند برای انتشار این نوع طنز، امکان ارتباط مستقیم «بچه کنگاور» با افکار عمومی را فراهم میآورد. از رشوهخواری گرفته تا حقوق پایمالشده کارگران و حتی تفاوتهای منطقهای، همه و همه دستمایه طنزپردازیهای او قرار میگرفتند. این طنزپرداز با نگاهی تیزبینانه به جزئیات زندگی روزمره و مشکلات مردم، آثاری خلق کرد که تا به امروز نیز تازگی و اعتبار خود را حفظ کردهاند.
«ناخونک به سعدی»؛ طنز آذری در نقد فساد و رشوهخواری
یکی از درخشانترین نمونههای طنز آذری، شعری است که او آن را «ناخونک به سعدی» نامیده است. این شعر که در توفیق هفتگی شماره ۵، به تاریخ ۱۴ آذرماه ۱۳۳۰ شمسی به چاپ رسید، نقدی گزنده بر فساد اداری و رشوهخواری رایج در آن دوران است. ابوالحسن آذری با الهام از سبک سعدی، اما با بیانی کاملاً متناسب با روزگار خود، به مدیران و مقامات طمعکار میتازد. او در این شعر به صراحت بیان میکند که چگونه پول و رشوه، راهگشای پیشرفت در نظام اداری آن زمان بوده است. چند بیت منتخب از این طنز تلخ و گزنده از زبان «بچه کنگاور»:
«ای که دستت می رسد دریاب پول / پیش از آن کز شغل گردی برکنار»
«کس نخواهد یافت بیشک ارتقا / تا نیفتد اسکناس او به کار»
«هر که او پشت هم اندازی نکرد / آب ایران نیست بر او سازگار!»
این ابیات به وضوح نشاندهنده عمق نگاه انتقادی «بچه کنگاور» به مناسبات اجتماعی و اقتصادی آن زمان است و تصویری بیپرده از سازوکار فاسد حاکم بر بخشی از جامعه ارائه میدهد.
فریاد «مزد کارگر» در صفحات مجله توفیق
ابوالحسن آذری در شعر دیگری با عنوان «مزد کارگر»، رنجها و مظلومیت قشر کارگر را به تصویر میکشد. این شعر که در توفیق هفتگی، شماره ۲۲ به تاریخ ۲۹ خردادماه ۱۳۳۱ شمسی منتشر شد، روایتی دردناک از کارگری است که از دستمزد اندک خود به وزارت راه شکایت میبرد. آذری با بیانی مؤثر، چرخه معیوب اداری و بیعدالتی را نشان میدهد که چگونه به جای رسیدگی، کارگر را با اهانت و ضرب و شتم روبهرو میکند.
این شعر نه تنها به وضعیت اقتصادی نابسامان کارگران میپردازد، بلکه ماهیت انتقامجویانه و فسادآلود برخی از مسئولان را نیز به چالش میکشد. پایان شعر با مجازات رئیس مفسد، تلنگری به وجدان بیدار جامعه میزند و تأکید میکند که «آه ضعیف است تیرِ بس جانگاه». این نمونه از طنز «بچه کنگاور»، نشاندهنده تعهد او به مسائل اجتماعی و صدای بودن برای قشر آسیبپذیر است که فریاد دادخواهیشان را در صفحات «مجله توفیق» منعکس میکرد.
«محصول شهرستانها»؛ نقد اجتماعی با چاشنی جغرافیا در طنز ابوالحسن آذری
در شعری دیگر با عنوان «محصول شهرستانهای ایران» که در توفیق هفتگی، شماره ۱۳ و به تاریخ ۱۹ خردادماه ۱۳۳۹ شمسی به چاپ رسید، ابوالحسن آذری با رویکردی متفاوت، علاوه بر ارائه اطلاعات جغرافیایی، نقدی ظریف بر جامعه و بهویژه پایتختنشینی ارائه میدهد. این شعر با لحنی ضربی و موزون، محصولات شاخص شهرهای مختلف ایران را نام میبرد و در پایان، به شکلی کنایهآمیز، به وضعیت پایتخت و کسانی که به آنجا مهاجرت میکنند، اشاره میکند. چند بیت از این شعر طنزآمیز:
«صوفی از کنگاور ما خوش بیان آید برون» (اشاره به زادگاه خود)
«پایتخت ملک را نازم که از هر گوشه اش / خیل زیباروی و از ما بهتران آید برون»
«هر که در این شهر پا بگذاشت مانند حقیر / لات و لوت و آسمان جل ناگهان آید برون!»
این اثر «بچه کنگاور» نه تنها یک سند تاریخی از تولیدات منطقهای ایران در آن زمان است، بلکه با طنز تلخ خود، به تفاوتهای طبقاتی و سرنوشت افرادی که در جستجوی زندگی بهتر به پایتخت روی میآوردند، میپردازد. امروزه، با گسترش تولیدات صنعتی و فراموشی تدریجی نقش ویژه هر شهر در تولید محصول خاص، این شعر ابوالحسن آذری از اهمیت دوچندانی برخوردار است و نگاهی نو به بافت اقتصادی و اجتماعی گذشته کشور میبخشد.
میراث «بچه کنگاور» در طنز فارسی امروز
ابوالحسن آذری، با تخلص «بچه کنگاور»، نه تنها یکی از طنزپردازان پرکار «مجله توفیق» بود، بلکه صدای گویا و منتقد بخشهایی از جامعه ایران در میانه قرن گذشته به شمار میرود. اشعار و نوشتههای او، فراتر از زمان خود، همچنان به عنوان اسنادی ارزشمند از تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران قابل بررسی هستند. میراث «بچه کنگاور» در طنز فارسی، یادآور این نکته است که طنز میتواند نه تنها سرگرمکننده باشد، بلکه ابزاری قدرتمند برای بیداری وجدان عمومی و ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی است. مطالعه آثار ابوالحسن آذری، فرصتی برای درک عمیقتر ریشههای طنز معاصر و نقش بیبدیل نشریاتی چون «توفیق» در شکلگیری آن است، نشریهای که فضایی برای بروز استعدادهای درخشانی چون «بچه کنگاور» فراهم آورد.
مجله خبری فرهنگ و کتاب ( بوکی )
مطالب مرتبط
- روایت «موشک گمشده باقرآباد»: کانون پرورش فکری داستانی طنز از دفاع مقدس منتشر کرد
- روایتشناسی داستانهای مثنوی معنوی سبک قصهگویی مولوی زیر ذرهبین پژوهشگران
- جشنواره کتاب با تخفیف ۴۵ درصدی در انتشارات علمی و فرهنگی
- دختری که پروانه شد روایتی زنانه از ایمان در دل جاهلیت

من فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی هستم و از همان دوران دانشجویی به نقد ادبی و دنیای کتاب علاقهمند بودم. فعالیت حرفهای خودم را از سال ۱۳۹۴ با نوشتن یادداشتها و نقد کتاب در یک وبلاگ شخصی آغاز کردم. پس از کسب تجربه، به عنوان نویسنده و ویراستار با چندین نشریه فرهنگی و ادبی همکاری کردم و اکنون به عنوان دبیر سرویس ادبیات و هنر در یک مجله معتبر فرهنگ و ادب فعالیت میکنم. تلاش من این است که پلی باشم بین نویسندگان و خوانندگان و آثار ارزشمند را به جامعه معرفی کنم.




























Leave a Reply