خبر درگذشت او، هالیوود را در سوگ مردی نشاند که تنها یک بازیگر زیبا نبود، بلکه یک فعال خستگیناپذیر و خالق دنیایی جدید در سینمای مستقل آمریکا بود. ردفورد با چهرهای جذاب و موهای بلوند، میتوانست به راحتی در نقش قهرمانان ساده هالیوود غرق شود، اما او مسیر دیگری را انتخاب کرد. مسیری که در آن، هنر و کنشگری دست در دست هم پیش رفتند.
از فرار از هالیوود تا خلق ساندنس
رابرت ردفورد، برخلاف بسیاری از ستارگان، به دنبال شهرت نبود. او که از خانوادهای کارگری برخاسته بود، ابتدا به هنر نقاشی علاقهمند بود و برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت. این میل به دوری از مرکز توجه و دنبال کردن هنر ناب، از همان ابتدا در شخصیت او ریشه داشت. اما سرنوشت، او را به دنیای بازیگری کشاند. با این حال، حتی پس از تبدیل شدن به یکی از بزرگترین ستارگان سینما در دهه ۷۰، او همچنان از زرق و برق هالیوود گریزان بود.

این دوری گزینی، تنها یک ویژگی شخصی نبود، بلکه به فلسفه زندگی او تبدیل شد. ردفورد به جای زندگی در لس آنجلس، به یوتا رفت و در آنجا موسسه ساندنس را تاسیس کرد. هدف او از این کار، حمایت از سینمای مستقل و فیلمسازانی بود که فرصتی برای نمایش آثار خود نداشتند. ساندنس به سرعت به یکی از معتبرترین جشنوارههای فیلم جهان تبدیل شد و بسیاری از استعدادهای نوظهور سینما را به جهان معرفی کرد. این اقدام، نشان داد که ردفورد تنها به دنبال کسب موفقیتهای فردی نیست، بلکه میخواهد سیستمی را بسازد که در آن، هنر متفکرانه و مستقل، رشد کند. او با این کار، نه تنها به سینما، بلکه به فرهنگ آمریکا و جهان خدمت بزرگی کرد.
بازیگری متعهد و فعال محیط زیست
یکی از مهمترین ابعاد زندگی ردفورد، تعهد او به مسائل اجتماعی و محیط زیستی بود. او از شهرت خود به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری استفاده کرد. در دهههای ۷۰ و ۸۰، زمانی که بحثهای محیط زیستی هنوز به اندازه امروز مطرح نبود، ردفورد به یک صدای قدرتمند در این زمینه تبدیل شد. او با فعالیتهای خود در حفاظت از منابع طبیعی و مبارزه با تغییرات اقلیمی، نشان داد که یک هنرمند میتواند نقشی فراتر از سرگرمکننده داشته باشد.
تعهد او به حقیقت، در انتخاب نقشهایش نیز مشهود بود. او در فیلمهایی مانند «همه مردان رئیس جمهور»، نقش باب وودوارد، خبرنگاری را بازی کرد که با افشای رسوایی واترگیت، تاریخ آمریکا را تغییر داد. در این فیلم، ردفورد به جای نمایش یک قهرمان اکشن، به عمق شخصیت یک روزنامهنگار متعهد نفوذ کرد و نشان داد که حقیقتجویی و سکوت پرمعنا، گاهی قدرتمندتر از هر کلامی است.
میراث رابرت ردفورد، تنها در فیلمهای ماندگار یا جوایز اسکار خلاصه نمیشود. او به ما آموخت که میتوان در اوج شهرت، فروتن و متعهد باقی ماند. او الگویی برای هنرمندانی بود که میخواهند از حرفه خود برای ایجاد تغییرات مثبت در جهان استفاده کنند. ردفورد با ساندنس، سینمای مستقل را زنده کرد و با فعالیتهای محیط زیستیاش، به ما یادآوری کرد که زمین، تنها خانه ماست. درگذشت او، پایان یک دوره بود، اما میراث او برای همیشه در قلب سینما و فعالان اجتماعی زنده خواهد ماند.

من فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی هستم و از همان دوران دانشجویی به نقد ادبی و دنیای کتاب علاقهمند بودم. فعالیت حرفهای خودم را از سال ۱۳۹۴ با نوشتن یادداشتها و نقد کتاب در یک وبلاگ شخصی آغاز کردم. پس از کسب تجربه، به عنوان نویسنده و ویراستار با چندین نشریه فرهنگی و ادبی همکاری کردم و اکنون به عنوان دبیر سرویس ادبیات و هنر در یک مجله معتبر فرهنگ و ادب فعالیت میکنم. تلاش من این است که پلی باشم بین نویسندگان و خوانندگان و آثار ارزشمند را به جامعه معرفی کنم.